افچند سال پیش، بریتانیا به سوی نبرد صنعتی سرنوشت ساز دوره پس از جنگ مسابقه می داد. هیئت ملی زغال سنگ، که توسط دولت مارگارت تاچر حمایت می شد، می خواست معادنی را که غیراقتصادی تلقی می شدند، ببندد. رهبری اتحادیه ملی کارگران معدن این طرح را رد کرد.
پایه و اساس اعتصابی گذاشته شد که یک سال به طول انجامید و نه تنها برای کارگران معدن بلکه برای کل جنبش سندیکایی با شکست تمام شد. NUM در مبارزات خود سابقه ای قوی در پیروزی داشت و در اوایل دهه 1970 دو بار به دولت تد هیث شکست خورده بود.
شکست جانشین هیث به عنوان رهبر حزب محافظه کار نشان داد که زمان چگونه تغییر کرده است. گزینه های اتحادیه های کارگری قبلاً توسط قوانین تصویب شده توسط دولت تاچر محدود شده بود، با این حال این یک لحظه واقعا نمادین بود که NUM با اکراه از مبارزه دست کشید. این نشان دهنده گذار از یک اقتصاد تولیدی به اقتصاد تحت سلطه خدمات به طور کلی و خدمات مالی به طور خاص است. اتحادیه ها در حالت تدافعی قرار گرفتند در حالی که کارفرمایان جسارت داشتند. موازنه قدرت به نفع سرمایه بر نیروی کار تغییر کرد.
استدلالی وجود دارد که دهه 1970 طولانی با سقوط قلعه باربارا آغاز شد به جای بحث و جدلتلاش برای محدود کردن قدرت اتحادیه ها در سال 1969 و با پایان یافتن اعتصاب معدنچیان در مارس 1985 پایان یافت. در این دوره 16 ساله، اقتصاد، سیاست و روابط صنعتی به طور اساسی تغییر کرد. سی سال پس از پایان اعتصاب، حتی یک معدن زغال سنگ عمیق در بریتانیا باقی نمانده بود. در سال 2019، بسیاری از حوزههای انتخابیه که زمانی تحت سلطه جوامع متمرکز در حوزههای انتخابیه آنها بودند، به نمایندگان حزب محافظهکار رأی دادند.
با این حال، کاهش نیروی کار سازمان یافته اغراق آمیز شده است. بحران اخیر هزینه زندگی نشان داده است که در یک بازار کار فشرده، اتحادیهها کاملاً قادر به مذاکره در مورد توافقنامههای دستمزدی هستند که از استانداردهای زندگی اعضای خود محافظت میکند و زمانی که پیشنهادات کارفرمایان به اندازه کافی خوب تلقی نمیشوند، اعتصابها را سازماندهی کنند. این ثابت شده است، حتی اگر اقتصاد در سال های اخیر تا حد زیادی رکود داشته باشد. همانطور که اندرو بیلی، رئیس بانک انگلستان هفته گذشته در شهادت خود به کمیته خزانه داری اشاره کرد، بسیار غیرعادی است که بیکاری در چنین اقتصاد ضعیفی بسیار کم باشد. نرخ بیکاری زیر 4 درصد معمولاً تنها زمانی رخ می دهد که بریتانیا در حال شکوفایی است.
موفقیت اتحادیه هایی مانند Unite در مذاکرات دستمزد بسیار قابل توجه است، زیرا اعضای اتحادیه کمتر از نیمی از اوج خود یعنی 13.2 میلیون نفر در سال 1979 است و در واقع در دو سال گذشته کاهش یافته است. پرداخت وزارت اقتصاد و تجارت نشان می دهد که عضویت در اتحادیه در بخش دولتی متمرکز است و عضویت بخش خصوصی کمترین سابقه را دارد. اتحادیهها دیگر نماینده طبقه کارگر نیستند، که از اواخر دهه 1970 به شدت کاهش یافته است. دو سوم اعضای اتحادیه امروز مدرک دارند.
از نظر قانونی، زندگی اتحادیه ها بسیار سخت تر از دهه 1970 است. آنها باید قبل از اینکه بتوانند اعضای خود را فراخوانی کنند، برای پیروی از قوانین رای گیری و اعتصاب اعتصاب، بر همه موانع غلبه کنند.
اما اتحادیهها اکنون میدانند که چگونه در سمت راست قانون باقی بمانند و دریافتهاند که موقعیت چانهزنی آنها در زمانی قوی است که، مثل الان، بیکاری کم و مشاغل خالی زیاد است. مطمئناً بسیار قوی تر از اوایل و اواسط دهه 1980 است، زمانی که بیکاری به مدت پنج سال بالای 3 میلیون باقی ماند. و همچنین قوی تر از اوایل دهه 1990، زمانی که بیکاری برای بار دوم دوباره به بالای 3 میلیون رسید. امروزه، کارفرمایان تمایلی به کاهش نیروی کار خود ندارند، حتی زمانی که کسبوکار ضعیف است، زیرا میترسند در زمانی که اوضاع در نهایت بهبود یابد، در استخدام کارمندان با مشکل مواجه شوند.
این روش اصلی را که توسط آن دولتهای تاچر اتحادیهها را در دهه 1980 در هم شکستند، حذف میکند – با ایجاد آنچه که کارل مارکس ارتش ذخیره بیکاران نامید. از دست دادن مشاغل ناشی از تعطیلی گسترده کارخانه ها در اوایل دهه 1980 عامل کاهش عضویت در اتحادیه های بخش خصوصی بود که اتحادیه هرگز از آن بهبود نیافت. ثابت شده است که استخدام اعضای جدید در شرکتهایی که در بخش خدمات مسلط تأسیس شدهاند برای اتحادیهها بسیار دشوارتر است.
اما اتحادیه ها دو چیز مهم برای ارائه دارند. اولاً، شواهد کمی از تشکیل ارتش ذخیره جدید از افراد بیکار وجود دارد. علیرغم 14 افزایش نرخ بهره توسط بانک انگلستان بین دسامبر 2021 تا اوت 2023، انگلستان عملاً یک اقتصاد اشتغال کامل است. تعداد بی سابقه ای از مردم به دلیل بیماری طولانی مدت دیگر فعال نیستند. برون سپاری تولید در خارج از کشور معکوس شده است. هم محافظهکاران و هم حزب کارگر قول دادهاند که مهاجرت را کاهش دهند، که تاکنون باعث افزایش عرضه نیروی کار در قرن بیست و یکم شده است. نسل بیبی بومر در حال پیر شدن است، به این معنی که برای هر بازنشسته کارگر کمتری وجود دارد. هوش مصنوعی میتواند پویایی بازار کار را در آینده تغییر دهد، اما در حال حاضر به نظر میرسد که تقاضا برای کارگران – چه ماهر و چه غیر ماهر – قوی باقی خواهد ماند.
بعد از تبلیغات خبرنامه
عامل دوم این است که بریتانیا در آستانه انتخاب یک دولت کارگری است که وعده داده است قرارداد جدیدی را برای کارگران وضع کند، از جمله ممنوعیت قراردادهای ساعت صفر و پایان دادن به تعدیل نیروها و استخدام مجدد.
آب و هوا برای اتحادیهها بسیار آسانتر از سالهای 1980 – آغاز صنعتیزدایی سریع بریتانیا – و شیوع همهگیری چهار دهه بعد است. این واقعیت که گروههای کارفرمایی به شدت برای حزب کارگر لابی میکنند تا طرح حقوق کارگران خود را پایین بیاورند، گویای خوبی است. دوران طلایی برای کارفرمایان که از ترس صف بیکاری فراخوانی کنند به پایان رسیده است.