آپس از یک سزارین اورژانسی در ژوئیه 2021، جوزی خود را در بیمارستانی در بریستول یافت که احساس “خیلی بد” می کرد. او که اصالتاً اهل بدفوردشایر بود، برای شغل خدمات شهری خود به این منطقه نقل مکان کرده بود و هیچ خانواده ای در آن نزدیکی نداشت. همانطور که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود، شنید که کسی در کنارش به زبان ولزی صحبت می کرد. او می گوید: «سارا یک تماس ویدیویی طولانی داشت. من از لهجه‌اش خوشم آمد و فکر می‌کردم که او واقعاً از صحبت کردن با خانواده‌اش لذت می‌برد.»

روز بعد، نوزاد جوزی برای نظارت به بخش مراقبت های ویژه نوزادان (Nicu) منتقل شد. جوزی می گوید: «او کاملاً سست شده بود. من نمی دانستم مشکل او چیست و به دلیل محدودیت ساعات ملاقات به دلیل کووید، تنها بودم.

وقتی سارا شنید که چقدر ناراحت است، او را از خلیج همسایه بررسی کرد. یادم می‌آید که از او پرسیدم حالش خوب است و آیا به چیزی نیاز دارد؟» در عرض چند ساعت، دختر جوزی دوباره در آغوش او بود و «کاملاً خوب» بود – اما او از سارا به خاطر کلمات محبت‌آمیزش سپاسگزار بود.

سارا، کارگردان تئاتر که اولین فرزندش را نیز به دنیا آورد، می‌گوید: «من به مدت دو هفته با پره اکلامپسی شدید (فشار خون بالا که می‌تواند در دوران بارداری رخ دهد) در بیمارستان بودم و همچنین احساس آسیب‌پذیری می‌کردم. یک ماما آمد تا پرده‌های ما را باز کند و این یک راه عالی برای شروع گفتگو بود.»

جوزی متوجه شد که سارا اصالتاً اهل Llanrhaeadr-ym-Mochnant، روستایی در Powys است، به همین دلیل به زبان ولزی مسلط بود. او می گوید: «ما همچنین متوجه شدیم که در بریستول بسیار نزدیک به هم زندگی می کنیم. به دلیل طولانی بودن مدت اقامتش، سارا زنان بسیاری را دیده بود که می‌رفتند و می‌رفتند، اما «واقعاً با جوزی گرم شده بود». آنها قبل از ترک بیمارستان شماره های خود را رد و بدل کردند و موافقت کردند که در زمان بهبودی با هم ملاقات کنند.

دو ماه طول کشید تا صحبت کنند. جوزی می‌گوید: «ما هر دو نوزاد داشتیم و من با سزارین دچار عوارض بعد از بارداری شدم. زمانی که در نهایت همدیگر را دیدیم، کمی شبیه یک جلسه درمانی بود، زیرا هیچ کدام از ما آسیب های ناشی از تجربه بیمارستان را پردازش نکرده بودیم.» آنها آشکارا درباره تولد خود و «هر چیز دیگری – با جزئیات دلخراش» صحبت کردند.

سارا و جوزی – و شرکایشان استیو (سمت چپ) و روری – تابستان گذشته در حومه شهر نزدیک بریستول.

از آنجایی که آنها همزمان سفر مادری را پشت سر می گذاشتند و دخترانشان تولدهای مشترک داشتند، بیشتر ملاقات می کردند.

جوزی می گوید: «من واقعاً تحت تأثیر خلاقیت آنها قرار گرفتم. من همچنین دوست داشتم که او چقدر به حمایت از زبان ولزی و زنده نگه داشتن آن علاقه دارد. مادربزرگ من ولزی بود و من یک ارتباط واقعی را در آنجا احساس کردم. “یکی از اولین شب های سرگرم کننده من بعد از تولد یک کودک، با سارا بود. من عاشق رقص هستم – و او روی زمین رقص رفت و فقط زمانی رفت که ما مجبور شدیم به خانه برگردیم.”

جوزی همچنین در دوران بارداری دوم از سارا حمایت کرد، زمانی که او از استفراغ شدید بارویداروم (تهوع و استفراغ بیش از حد) رنج می برد. سارا می‌گوید: «تا آوریل 2023 خیلی دیر شده بود و احساس استرس و اضطراب می‌کردم، مخصوصاً بعد از اولین تجربه. جوزی مرا به ناهار برد. تونستم غر بزنم و بخار کنم. او به من احساس مثبت تری داد و من آن روز ساعت 5 بعدازظهر شروع به زایمان کردم.» زایمان دوم او بدون مشکل پیش رفت و «تجربه ای کاملاً متفاوت» نسبت به اولی بود.

پس از تولد، جوزی برای دوستش سوپ و پای کلبه آورد. سارا می گوید: “او آشپزی باورنکردنی است و عشق خود را از طریق غذا نشان می دهد.” من عاشق مهربانی جوزی هستم. او همیشه می داند چه بگوید تا حالم بهتر شود. او همچنین در مورد جهان بسیار کنجکاو است که به نظر من الهام بخش است.

جوزی به همان اندازه از سارا الهام گرفته است. «من عاشق نوشتن خلاق هستم، اما در جایگاه دوم قرار گرفته است. او من را تشویق می کند که بنویسم – من حتی شعری در مورد دوستی ما سرودم. او همیشه بدون هیچ قضاوتی از من حمایت می کند.