بجرمی هانت قبل از بودجه هفته گذشته خود گفت می‌دانست که رای‌دهندگان می‌توانند از طریق شیطنت‌ها ببینند. “و ما چهارشنبه بازی نخواهیم کرد.” فوروارد سریع و صدراعظم چه پیشنهادی داد؟ یک بودجه کاهش مالیات که در آن مالیات‌ها در واقع همچنان افزایش می‌یابد، و وعده تأمین بودجه بیشتر برای خدمات عمومی، که بر اساس یک اقدام ریاضتی 20 میلیارد پوندی بود.

هانت با دادن وعده‌های بسیار کمی که به رسانه‌ها درز نکرده بود، پرمخاطب‌ترین قولی که داد لغو بیمه ملی کارگران بود – یک تعهد بدون بودجه به ارزش بیش از 40 میلیارد پوند. مربوط به بودجه سالانه حمل و نقل است.

از آنجایی که بیشتر مردم از حیله ها خوششان نمی آید، صدراعظم باید می فهمید که این به عنوان روغن مار روی استروئیدها ظاهر می شود. دستکاری در کاهش مالیات و بهبود خدمات عمومی و کاهش بدهی ملی از قبل مانند یک چالش به نظر می رسید. حالا به نظر می رسید که صدراعظم اصلاً در این موارد جدی نبود. نکته مهم تری وجود داشت: رشوه دادن به نمایندگان محافظه کار. محافظه کاران از حزب مسئولیت مالی به حزب اعتبار صفر تبدیل شده اند.

در قلب جاه‌طلبی صدراعظم، که بعداً اعتراف کرد بعید به نظر می‌رسد به زودی محقق شود، یک عدم صداقت در وعده‌های اقتصادی محافظه‌کاران است: اینکه حزب می‌تواند هر چیزی را به ملت ارائه دهد. این خدمات عمومی در سطح اروپا را با نرخ مالیات آمریکایی ارائه می دهد. اقتصاد رو به رشد و کاهش بدهی ملی

با این حال، پیشرفت در هر دو جبهه به وضوح در حال کاهش است. و با یک انتخابات عمومی که در آن حزب تقریباً شکست خواهد خورد، محافظه‌کاران به شدت در حال نوسان از یک ایده سیاسی به ایده دیگر در جستجوی احیای نامحتمل هستند. لیز تراس به سادگی افراطی ترین نسخه بود، اما دولت ریشی سوناک همان بازی بی اعتبار را انجام می دهد.

حزب کارگر از این موضوع سود می برد و در نظرسنجی ها به وضوح پیشتاز است. اما تا حدی، کایر استارمر نیز وعده‌های اقتصادی سریع و سست می‌دهد. تا کنون، حزب کارگر با تمام جزئیات در مورد کاهش مالیات، محافظه‌کاران را مطابقت داده است، بدون اینکه بگوییم چگونه این امر باعث بهبود خدمات عمومی کشور می‌شود.

همانطور که پل جانسون، مدیر موسسه مطالعات مالی هفته گذشته گفت، هر دو طرف با امتناع از اعتراف به بزرگی انتخاب ها و مبادلات پیش روی ملت، به همان “توطئه سکوت” می پیوندند.

شاید دادن وعده های بزرگ قبل از انتخابات عمومی وسوسه انگیز باشد، اما بهتر است صادق باشیم. هر دو طرف باید گزنه را بگیرند. تعمیر خدمات عمومی مستلزم مالیات یا استقراض بیشتر است. کاهش عمیق مالیاتی همچنین به معنای افزایش استقراض یا کاهش دولت است. دومی می تواند برای یک اقلیت آزادی خواه پر سر و صدا و قدرتمند جذاب باشد. با این حال، نظرسنجی ها نشان می دهد که اولی به طور فزاینده ای محبوب می شود.

برای محافظه‌کاران بسیار شرم‌آور است که انتظار می‌رود سطوح مالیاتی نسبت به اقتصاد طی پنج سال آینده به 1/37 درصد برسد که بالاترین سطح از سال 1948 است. وضعیت اجتناب ناپذیر

در حالی که این سطوح از نظر تاریخی بالا هستند، اما تفاوت قابل توجهی با سطوح بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دیگر ندارند. نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی به طور متوسط ​​در اروپای غربی حدود 40 درصد و در اسکاندیناوی تقریباً 44 درصد است. دلایل اقتصادی روشنی وجود دارد که فشارها به چنین سطوحی در بریتانیا افزایش یافته است.

در بیشتر دوره پس از جنگ، مخارج عمومی حدود 40 درصد تولید ناخالص داخلی بود. در دهه 1980 در دوران مارگارت تاچر سقوط کرد، دوباره در زمان تونی بلر افزایش یافت و سپس در پی ریاضت محافظه‌کاران پس از سال 2010 دوباره سقوط کرد.

پس از رسیدن به بالاترین سطح پس از جنگ یعنی 53 درصد از تولید ناخالص داخلی در طول همه گیری کووید، انتظار می رود هزینه ها دوباره کاهش یابد اما بالاتر از سطح قبل از همه گیری باقی بماند. باز هم، این در شرایط سایر اقتصادهای پیشرفته منصفانه است وسط بستهدر حالی که بریتانیا پشت سر کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و اسپانیا است که مالیات و هزینه‌های بالاتری دارند، اما از ایالات متحده و ژاپن جلوتر است.

چیزهای زیادی زیر آن می گذرد. به طور خاص، مراقبت‌های بهداشتی و اجتماعی، که شامل حقوق بازنشستگی می‌شود، شاهد افزایش هزینه‌ها از 25 درصد کل هزینه‌ها به تقریبا 50 درصد بوده است که نشان‌دهنده پیری و ناخوشی روزافزون جمعیت است.

سه چیز در دهه های اخیر پاسخگویی به این تقاضاهای رو به رشد هزینه های عمومی را آسان تر کرده است.

اول، کاهش مداوم هزینه های دفاعی، که از حدود 6 درصد تولید ناخالص داخلی به 2 درصد کاهش یافت، زیرا بریتانیا امپراتوری خود را از هم پاشید و جنگ سرد پس از فروپاشی دیوار برلین پایان یافت.

دوم، هزینه های بهره بدهی، که به تدریج با کاهش سطح بدهی کشور پس از جنگ جهانی دوم کاهش یافت. اگرچه سطح بدهی از اوایل دهه 2000 در حال افزایش بوده است، اما نرخ بهره پایین بی سابقه پس از بحران مالی 2008 به کاهش هزینه های خدمات بدهی کشور کمک کرد.

عامل سوم سرمایه گذاری عمومی است که از حدود 6 درصد تولید ناخالص داخلی نیم قرن پیش به کمتر از 2 درصد در حال حاضر کاهش یافته است. بخش بزرگی از این کاهش مسکن دولتی بود، در حالی که خصوصی‌سازی‌ها در دهه‌های 1980 و 1990 مقداری سرمایه‌گذاری را از دفتر دولت حذف کرد.

البته اکنون هر یک از این فشارها معکوس شده است: افزایش تنش های ژئوپلیتیکی منجر به تقاضا برای افزایش هزینه های دفاعی می شود، هزینه های بدهی به شدت افزایش یافته است، در حالی که برای ترمیم زیرساخت های در حال فروپاشی بریتانیا و رشد بهره وری راکد نیاز به افزایش سرمایه گذاری است.

واقعاً در هر دو طرف بی صداقتی وجود دارد. سر چارلی بین، معاون سابق رئیس بانک انگلستان گفت: «هیچ طرف انگیزه ای برای صحبت در مورد این موضوع قبل از انتخابات ندارد.

«تمام صحبت‌ها در مورد کاهش مالیات و مواردی از این دست در واقع به چالش واقعی که خواسته‌های بیشتری از دولت است، نمی‌پردازد.

«شما یا باید بپذیرید که اگر خدمات عمومی مناسبی می‌خواهید باید مالیات بپردازید. شما می توانید بحث کنید که چه کسی مالیات می پردازد، یا به دیدگاه متفاوتی در مورد آنچه که دولت ارائه خواهد داد نیاز دارید.

صادقانه بگویم، هر کسی که در قدرت است باید با این چالش ها روبرو شود. ترفندهای قبل از انتخابات آخرین چیزی است که ملت به آن نیاز دارد.