Oاز میان تمام اشتباهات و تصمیمات سیاسی ریشی سوناک در سال 2023، اقدام او برای به تعویق انداختن نقاط عطف کلیدی در مسیر صفر خالص، شاید مهم ترین آنها بود. سوناک ممنوعیت فروش خودروهای بنزینی و دیزلی و بویلرهای داخلی را دو ماه پس از تصویب دولت برای استخراج بیشتر کربن از دریای شمال به تعویق انداخت. این نشان دهنده خشم سرمایه داران به سبزها، از سبزها به برخی از محافظهکاران است. لعنتی داشت چیکار میکرد؟
شاید تصمیم او برای کاهش سرعت معنایی داشته باشد. اگر صفر خالص تا سال 2050 هدف نهایی باشد، ابزار دستیابی به این هدف باید واقع بینانه باشد. با این حال، از آنجایی که آب و هوای ما به طور فزاینده ای نامناسب می شود و واردات مواد غذایی، زیرساخت ها و در نهایت استانداردهای زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد، در عوض، هدف باید کاهش انتشار جهانی در سریع ترین زمان ممکن باشد، نه اینکه در آینده دور به صفر خالص برسد. بله، باید ابزاری واقع بینانه برای کربن زدایی اقتصاد بریتانیا وجود داشته باشد، اما او آن را فراهم نکرده است. برعکس: او با کمال میل وجوه را می دهد زیرا اعتراف می کند که آنها گم شده اند.
واقعیت این است که این تأخیر مربوط به کربن زدایی واقع بینانه نیست، بلکه مربوط به فرج بیشتر حزب محافظه کار است که اکنون یک حزب راست افراطی است که ما آن را از ایالات متحده می شناسیم. برنامه اصلی این حزب برگزیت و تمام فانتزی های مرتبط با آن است و با جنگ فرهنگی و انکار تغییرات آب و هوایی انسانی بیشتر رادیکال می شود.
صفر خالص بروکسل جدید است. این موضوع در لایحه نفت و گاز که روز دوشنبه در مجلس عوام مورد بحث قرار خواهد گرفت، کاملاً روشن خواهد شد. این امر مستلزم آن است که دولت هر سال کاری را که می تواند و قبلا انجام داده است انجام دهد: صدور مجوز تولید جدید نفت و گاز در دریای شمال. این لایحهای که در دروغهای نامربوط در مورد انتشار گازهای گلخانهای و امنیت انرژی پیچیده شده است، فاراگیستها را خنثی میکند و حزب کارگر را مجبور میکند تا تغییرات بیشتری ایجاد کند. در اینجا نیز، محافظهکاران دستور کار را برای اهداف خود تنظیم میکنند و عمداً اجماع موجود در مورد سیاستهای آب و هوایی را تضعیف میکنند – به ناامیدی محافظهکارانی که روی این موضوع کار کردهاند، بهویژه آلوک شارما و کریس اسکیدمور.
حزب محافظه کار حزبی از رانت خواران برای رانتی ها است. رای دهندگان آن پیر و ثروتمند هستند. زمانی که حزب سرمایه داری ملی بریتانیا، کسب و کار بزرگ، قبل از اینکه پایه هایی را که به آن متکی بود از بین ببرد، دیگر به عنوان عامل تغییر مولد عمل نمی کند. هدف آن اساساً انتقال منابع از جوان به پیر، از کارگران به مستمری بگیران، از فقیر به ثروتمند است. برای حمایت از مالک، سازنده املاک و انحصارات مواد خام. او به هیچ وجه بی کفایت نیست، اما اهداف خود را با موفقیت دنبال کرده است. هیچ علاقه یا صلاحیتی در ترویج سرمایه داری موفق، دگرگون کننده و کربن زدایی ندارد. در واقع، درک قابل ملاحظه ای ناکافی از پویایی سرمایه داری مدرن را نشان می دهد.
بخش های مهمی از سرمایه داری جهانی دریافته اند که مجبور به کربن زدایی خواهند شد. برنامه های سرمایه گذاری عظیمی در حال انجام است که نیازمند اقدامات مناسب از سوی دولت ها برای تکمیل و حمایت از آنها است. به همین دلیل است که سرمایهدارانی که در بریتانیا فعالیت میکنند از چرخش خالص صفر سوناک حمایت چندانی نمیکند. سرمایه گذاران خودرو باید بدانند چه زمانی خودروهای جدید بنزینی و دیزلی ممنوع می شوند و مطمئن باشند که این اتفاق خواهد افتاد. و آنها نیاز به اطمینان دارند که زیرساخت هایی برای حمایت از خودروهای الکتریکی وجود خواهد داشت، همانطور که صنعت خودرو و سایرین به صراحت گفته اند.
این بدان معنا نیست که دولت بریتانیا از عناصر کربن زدایی حمایت نکرده است. فشار ایجاد شده توسط یارانه های ارائه شده در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چین به حدی است که حتی محافظهکاران بازار آزاد نیز مجبور شدهاند یارانههای مختلف را به راکتورهای هستهای، کارخانههای باتری، کارخانههای خودروسازی و کارخانههای فولاد (و همچنین یارانه نفت). . شرکت ها).
اعطای یارانه به شرکتهای خارجی برای ادامه فعالیت آنها در بریتانیا، معادل یک سیاست صنعتی منسجم که کربنزدایی کافی را ارائه میکند، نیست. اما سیاستمداران حداقل میدانند که خیالپردازیهای فنآوری سبز بریتانیایی که جهان را شکست میدهد، مرده است. هیچ چشم انداز واقع بینانه ای برای ایجاد یک صنعت خودروی الکتریکی یا باتری جدید در بریتانیا وجود ندارد. تمرکز نباید بر روی تولید فناوری های جدید باشد، بلکه باید روی ایجاد زیرساخت های داخلی باشد که بتواند انرژی پاک را با هزینه کم به مردم برساند.
در واقع، کربن زدایی موفقیت آمیز به یک روش کاملاً جدید در مورد اقتصاد نیاز دارد، چیزی که حزب کارگر هنوز از آن استقبال نکرده است. همانطور که پنج نویسنده یک کتاب مهم جدید پیشنهاد می کنند، این در مورد تفکر در مورد اقتصاد اساسی یا روزمره به روش های جدید است. وقتی هیچ چیز کار نمی کند: از هزینه زندگی تا کیفیت اولیه زندگی. این نویسندگان – لوکا کالاافاتی، جولی فرود، کالین هاسلم، سوخدف جوهال و کارل ویلیامز – به درستی استدلال می کنند که به جای اقتصاد رشد فانتزی، ما به اقتصاد سیاسی بهبود نیاز داریم. به جای تفکر واهی در مورد علم و کارآفرینی، باید همه چیز را تغییر دهیم. ما نمی توانیم کربن زدایی را به عنوان یک انقلاب صنعتی سبز یا ابزاری برای تحقیق و توسعه جدید تصور کنیم برنامه ها و استارت آپ های کارآفرینی یا سیاست های صنعتی. در عوض، ما با یک مشکل سیستماتیک روبرو هستیم که باید به این شکل درمان شود. تمرکز باید بر تجزیه و تحلیل چند بعدی از خانواده هایی باشد که تقریباً همه ما در آن زندگی می کنیم. نیاز به بحث وجود دارد که آیا تغییر مورد نیاز را می توان با تاسیسات خصوصی و به سختی تنظیم شده که سودهای کلان به همراه دارند، به دست آورد.
علاوه بر این، ما باید موارد خاصی را محدود کنیم – از جمله یارانه سفرهای هوایی، توسعه فرودگاه ها، تولید نفت جدید و زغال سنگ. همه اینها مستلزم یک دولت خلاق و شایسته و همچنین رضایت و تعهد مردم است.
حزب کارگر از همه اینها طفره رفت، اجازه داد محافظهکاران دستور کار را تعیین کنند و اکنون به نظر میرسد که وعدههای خود را به برنامهای غیرواقعی برای کربنزدایی برق تا سال 2030 محدود میکند تا کربنزدایی عمومی بسیار گرانتر و جاهطلبانهتر که مورد نیاز است. بی میلی به فکر کردن در مورد آنچه ممکن است انجام شود یا بسیج و لابی برای حمایت سیاسی لازم وجود داشت. کربنزدایی به چیزی بیش از استناد به Bidenomics، افراط در خیالپردازیهای فناوری سبز بریتانیایی «شکستدهنده جهان» یا آزادسازی برنامهریزی و کاهش ریسک سرمایهگذاری مستاجر نیاز دارد.